۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

ترس (1)

می ترسم. از چی ؟ نمی دونم. دیگه از سگ نمی ترسم. صدای واق واق سگ همسایه نصف شبها بیدارم نمی کنه. از عنکبوت هم نمی ترسم. گوشه خونه، یه عنکبوت چاق و چله داریم که به حساب پشه ها می رسه. از صدای باد که درختها رو می خواد از جا بکنه نمی ترسم. از صدای چرخیدن کلید توی در می ترسم وقتی تنهام. تا تو رو نبینم دلم آروم نمی گیره. هر کسی ممکنه کلید خونه ما رو داشته باشه. صابخونه که یه شرکته با کلی کارمند. پس همه اونها ممکنه کلید داشته باشن. ممکنه همسایه پیر هیزمون هم کلیدش به در خونه ما بخوره. اگه یه غریبه بیاد تو خونه من چیکار کنم؟ می ترسم. اگه دادی بکشم که پسرک بترسه چی؟ می ترسم بترسونمش. اگه بترسه حتما میگه. شایدم نگه. من چرا باید همه چیمو وقف یه فنقل کنم. چون تو به دنیاش آوردی. همین؟ پیرزن داره میاد. صدای عصاش منو می ترسونه. توی جاکولری قایم میشم. نمی تونه پیدام کنه. خودمو تو خودم جمع کردم. صورتش پر از چروکه. پر از چندشه. موهاش نمی دونم چرا سفید نمی شه. یه رنگیه بین نارنجی و قهوه ای. پاهاش سالمه اما اانگار خوشش میاد با عصاش صداهای وحشتناک در بیاره. اوووف. صدای خودش در اومد. من دیگه نیستم. من تماما اونم. سوزن میره تو شستم. کاش غش کنم.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

منو یاد نقاشی های به اصطلاح اکسپرسیونیستی می ندازه: اینکه بیشتر از هر چیزی داری یک احساسی رو حتی اگه آنی باشه با یک نوع خاصی اغراق "بیان" می کنی.
الان که اینو خوندم احساس می کنم این خاصیت نوشته هات بوده منتها تو این یکی خیلی راحت تر قابل تشخیصه.
نمی دونم خوت چه طور می بینی اینو
یک نگاهی به کارها و ادبیاتش بنداز:
http://en.wikipedia.org/wiki/Expressionism#Literature

مریم منصوری گفت...

:( ناشناس هم نبودم مریم بودم.

بهارك گفت...

قشنگ و كوتاه بود ولي ترسو بودن در اين حد به احساس آدم نسبت به زندگي برمي‌گرده منم وقتي بچه دار شدم از همه چي واسه جون بچه‌م مي‌ترسيدم
به من سر بزن تازه‌كارم

بنفشه خاتون گفت...

تو ؟ تو بترسی؟ امینه ای که من میشناسم به راحتی این پیره زن رو می ترسونه:)

زهره گفت...

امینه جون از نگاه قلمت خوشم میاد
امینه یادت میاد میخواستیم بریم اونور خیابون تا من از پل هوایی برم تو دویدی رفتی اونور 4 لاین !!!
دلم برات تنگ شده !!!

عرفان گفت...

جالب بود

آرش ا.م پور گفت...

یه کوله پشتی پراز خاطرات فراموش شده

----
زیبا بود خانوم شریفی

ماناباشید

از طرف یه صدابردار قدیمی

آمار بازدید کنندگان