۱۳۸۷ مهر ۷, یکشنبه

اندر مزایای فیلم دیدن


1- حتما تا حالا براتون پیش اومده وقتی زیاد فیلم می بینید و جاهایی رو که دوست دارید هی میزنید عقب و دوباره می بینید , یهو با حوادث روزمره هم چنین برخوردی بکنید. دوستای فیلمساز من از این بدترش هم تجربه کردن نه؟ حالا من چند وقت پیش به طرز فاجعه ای دیالوگ آدما با همدیگه رو قسمتی از فیلم میدیدم و دنبال پیدا کردن رابطه ای بین اونها بودم. انگار با یه فیلم ساختارشکن مواجه شده بودم نه یه فیلم سرراست.
2- یه تیکه از فیلم نفس عمیق هست که پسره منتظر دوستشه و ما دختری رو میبینیم که نزدیک میشه. پسر سلام میده و دختر هم جواب اما پسر بی اعتنا از کنار دختر رد میشه و به طرف پسری از عقبتر داره میاد میره. این صحنه رو خیلی دوست دارم چون از جنس اشتباهای روزمره اس. مثل جواب دادن به سوال کسی که داره با هندزفری صحبت میکنه و ما رو آدم هم حساب نکرده اما ما چون منتظریم یکی ما رو ببینه به گمان پیدا شدن اون یه نفر , جوابشو میدیم.
3- من کلا آدم جوگیری هستم ( این کشف یکی دوستای صمیمی منه) البته مقطعی است و سریع خودآگاه میشه اما بشنوید از مضرات این صفت وقتی با فیلم دیدن همراه بشه به علاوه علایق فمنیستی من. نمی دونین چه فاجعه ای پیش میاد وقتی فیلمی ببینم که زن بدبخت مظلومی توش باشه. حتما باید سخنرانی قرایی در مذمت این رفتار ارائه بدم ( اون هم برای صمیمی ترین دوستم یعنی همسرم) و بعد تا مدتها ممکنه از هر حرف کوچکی دچار سوء تعبیر بشم. البته گفتم که الان که میدونم مدتش بیشتر از یک ساعت طول نمیکشه اما این ماجرا باعث شده به فیلمایی که خانمهای با اعتماد به نفس بالا و روابط اجتماعی خوب توشه , بیشتر علاقه مند بشم چون رویم تاثیر میذاره .تازه اینجور مواقع میذارم خودآگاهم بخوابه چون برای کسی ضرری نداره هیچ , منفعت هم داره.

۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه

اولین جمله ای که در دنیای دوبله گفتم

دیروز CD انیمیشنی رو که اولین زنی رو توش گفته بودم گرفتم. من بعد از هفت ماه از شروع کارآموزیم به لطف استاد گرامی جناب آقای عزیزی که مدیریت این کار به عهده شون بود تونستم اولین جمله زنی روبگم. بچه هایی بودند که هفته اول کارآموزیشون زنی یا بچه میگفتن اما برای من این اتفاق بعد از هفت ماه پیش اومد و به همین دلیل خیلی برام با ارزش بود و با دوبار گفتن ضبط کردیم. البته ناگفته نماند که از جذبه استاد هم بود. من هنوز هم همون قدرشناسی رو نسبت به فرصتی که بهم داده میشه دارم و سعی میکنم وقت گفتن حتی یک جمله هم چیزی یاد بگیرم.
انیمیشن-فیلم تولدی دیگر ( رنسانس ) در استودیوی انجمن گویندگان جوان دوبله و توسط موسسه جوانه توزیع شده است. این انیمیشن قبلا توسط امور دوبلاژ سیما دوبله و از برنامه سینما ماورا پخش شده اما این دوبله کجا و دوبله تلوزیون کجا. دیدن این فیلم رو با همین دوبله به تمامی دوستداران سینما توصیه میکنم اگرچه با سانسورهایی که اتفاق افتاده ممکنه داستان کمی گنگ باشه اما خالی از لطف نیست. ضمنا صدای من هم به عنوان بلندگوی مترو در دقیقه 39 از CD اول شنیده میشه که در پایین همین نوشته می توانید ببینید.
تولدی دیگر(رنسانس)
مدیر دوبلاژ : حامد عزیزی
ناظر کیفی دوبلاژ : مهرداد رییسی
کاراس : حامد عزیزی
بیسلین (خواهر ایلونا) و نوجوانی کاراس : آرزو آفری
ایلونا : آنیتا قالیچی
دیمیتری : مهرداد رییسی
نورا (همکار کاراس) : مینا مومنی
آمییل (همکار کاراس) : محمدرضا صولتی
راپارز : مرجانه فشنگچی
پل دلنبک : رهبر نوربخش
فارفلا : علیرضا طاهری
مامور قبرستان : محمدرضا علیمردانی
تصویرهای تبلیغاتی آوالون : لیلا سود بخش
منتویا : امین قاضی
دکتر مولر : وحید رونقی
دکتر ناکاتا : هومن حاجی عبدالهی
این دوبله رو ببنید و از معجزه مدیر دوبلاژ برای بازی متفاوت گرفتن از یک گوینده و استفاده بجا از صدای گویندگان و کلمات مناسب لذت ببرید. درحال حاضر بزرگترین آرزوی من اینه : در یه کاری که آقای عزیزی مدیریت میکنن نقش بگم تا چیزهایی یاد بگیرم و بفهمم بازی درست چیه ؛ اگرچه که گفتن زنی یا همهمه دادن در کارهای ایشون آموزنده است ولی خوب آرزو بر جوانان عیب نیست.

پ.ن. زنی گویی یعنی گفتن جمله ای در کار که نقش نیست.

۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

برفهای کلیمانجارو

چند روزیه که سرما خورده ام و سینوسهام هم چرکی شده. خلاصه اوضاع خرابه.برا همین چند وقته چیزی ننوشته ام.
اون هفته طولانی ترین نقش زندگیمو گفتم. توی یه قسمت از یه سریال نقش اصلی رو داشتم . بازیم خیلی خوب نبود اما تجربه خوبی بود و مطمئنم کار بعدی رو بهتر میگم. راستی برفهای کلیمانجارو رو کامل دیدم. دوبله فوق العاده ای داره. دوبلورهای این کار عبارتند از:
منوچهر اسماعیلی : گرگوری پک
ژاله کاظمی : آوا گاردنر
رعفت هاشم پور : سوزان هاوارد
معصومه فرخنده مآل : نقش لیز

۱۳۸۷ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

گویندگی و ادبیات

همیشه خوشم میومد صدامو ضبط کنم و بشنوم و وقتی دبیرستان بودم عشقم خوندن شعر و ضبط کردن اونها بود. علاقه من به ادبیات به خاطر دبیر خوبمون خانم شبان آزاد بود که از اول راهنمایی تا سوم دبیرستان دبیرمون بود و اینقدر کلمه توی شعر براش معنی داشت که خوندن شعر اون با بقیه فرق میکرد. شاید اگه توی مدرسمون رشته ادبیات بود میرفتم اون رشته و حالا برای اینکه صدام دربیاد هرروز یه کتاب قصه میخونم و ضبط میکنم. این علاوه بر بازی آکسان گذاریه که وقت حرف زدن هم ادامه داره. ( اینکه جمله ای رو که میخوام بگم با چندتا آکسان متفاوت میگم و این به پسرم هم سرایت کرده).
راستی یه تبلیغ املاک بهارستان پخش میشه که دوتا خانوم باهم درمورد خرید این ویلاها صحبت میکنن , اون شال زرده صدای منه. دیروز ظهر وقتی صدای خودمو شنیدم خوشحال شدم یعنی میشه یه روزی کاری پخش شه که من توش نقش گفته باشم؟ ضمنا دیروز توی یه مجموعه به جای یه خبرنگار حرف زدم. جالب بود من از خود خانومه هیجانیتر گزارش میکردم. خوشحالم که منو با صدای زن دارن میشناسن و دارم لحن مناسبی پیدا میکنم.

۱۳۸۷ شهریور ۲۲, جمعه

تولد تولد تولدت مبارک

بیست و نه سال پیش در چنین روزی ساعت یک ظهر من به دنیا اومدم. حتما مامان و بابام خیلی خوشحال شدن , چون من اولین بچه شون بودم و احتمالا هنوز نمی دونستن بچه داشتن چه دردسرهایی داره ! در تمام این سالها هر روز از چیزی که مامانم اینا میخواستن باشم دورتر شدم و به چیزی که خودم میخوام نزدیکتر و جالبه که هر روز چیز جدیدتری از خودم میخوام.
در هر حال تولدم مبارک.

۱۳۸۷ شهریور ۲۱, پنجشنبه

در برابر باد

چند وقتیه شبکه چهار زده تو کار سریالهای قدیمی و هرروز ساعت 11 صبح یه قسمتو پخش میکنه. الان داره سریال دربرابرباد رو پخش میکنه با صدای دوبلورهای قدیمی . امروز قسمت چهارمش بود. هنوز خیلی دیر نشده از شنبه میتونین اونو دنبال کنید.
مری مالوین : مینو غزنوی
مایکل : جلال مقامی
جاناتان گرت : ناصر طهماسب
افسری که مزاحم مری میشه : خسرو خسروشاهی
صاحب مزرعه ای که مری و جاناتان در اون کار میکنن : حسین عرفانی
کارگزار مزرعه : پرویز ربیعی

تاجی احمدی

تاجی احمدی یکی دیگر از دوبلورهای زن است که به عقیده بعضی لحنی شبیه اون دیگه شنیده نشده است. البته به عقیده من دلیل تکرار شدن لحنی مانند ژاله کاظمی تنوع اونه که لحن تاجی احمدی فاقد این مشخصه است. در کارهای تاجی احمدی دو جور لحن شنیده میشه. یکی که لحن دختر جوونه و تمام کلمات جمله رو میشکنه و دیگری لحن زن که تا حدودی لونده . لیست کارهای این گوینده تا جایی که میدونم اینهاست :
1- پنه لوپه
2- پابرهنه در پارک
3- اتوبوسی به نام هوس
4- توطئه خانوادگی
5- هفت عروس برای هفت برادر
6- شکوه علفزار
7- تعقیب

ژاله کاظمی

ژاله کاظمی بزرگترین زن دوبلور ایران , از الگوهای تمرین هر کارآموز دوبله است . برعکس دیگر دوبلورهای برجسته زن که فقط می توان لحن آنها را کپی کرد , ژاله کاظمی دارای تکنیکی یه که اگه یادش بگیری بعد میتونی لحن خاص خودتو داشته باشی. قسمتی از این تکنیک که من تا حالا یاد گرفتم اینه که با کلمات بازی کنی اونم با کمک نفس و اینجاست که تمرینهای نفس برای داشتن لحن و بازی بهتر خیلی به درد بخورن. از اونجایی که خودم برای پیداکردن لیست فیلمهایی که این گوینده خوش تکنیک در اونها صحبت کرده کلی توی اینترنت گشتم , میخوام لیست فیلمهایی رو از ایشون دیدمو بنویسم :
1- گربه روی شیروانی داغ
2- آسیابان عشوه گر ( زن آسیابان )
3- بندباز
4- چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟
5- برفهای کلیمانجارو
6- گتسبی بزرگ
7- اتوبوسی به نام هوس
8- ایرما خوشگله
9- بیمار انگلیسی
10- ساعتها
11- دیگران
نقشهایی که ایشون گفته اند خیلی گسترده است و برای هر بازی لحن خاص همون شخصیت رو دارند.

۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

عشق من دوبله

چند روز پیش توی سریال کارتونی Superman نقش یکی از اعضای آدم بدا رو گفتم و به طرز عجیبی از گفتن نقش یه دختر بدجنس که فکر دیگرانو میخونه و باهاشون با طعنه حرف میزنه خوشحال شدم. امشب هم توی انیمیشن SuperMario تیپ یه پسر شر رو گفتم که یه کم توک زبونی حرف میزد. البته درهر دو مورد فهمیدم که خنده ام مشکل داره و درحال تمرینم. یه چیز دیگه رو هم فهمیدم و اون اینکه بازی با تیپ برام راحتتره. شاید وقتی با صدای خودم میگم درگیر صدام هستم که خوشگل بمونه یا خراب نشه. باید خیلی تمرین کنم.
به توصیه یکی از دوستام میخوام با اوما تورمن بازیگر فیلمهای بیل را بکش و پالپ فیکشن تمرین کنم البته با فیلمای جدیدش و امروز دوتا از فیلماشو دیدم : Vatel و Prime . تکه های اوما تورمن توی فیلم اول زیاد نبود ولی دومی چرا و از فردا میرم که روی فیلم دومی تمرین کنم. فیلمهای برفهای کلیمانجارو و کازینو رویال رو هم گرفته ام ولی هنوز کامل ندیدم.
جایی خوندم همونطوری که از زندگی ما آدما داستان نوشته میشه بعضی وقتا ما هم از روی داستانها زندگی میکنیم. به نظر من که عیبی نداره هیچ لذت بخش هم هست. ممکنه آدم بترسه در بعضی از موقعیتا قرار بگیره اما وقتی توی فیلم میبینی یا توی داستان میخونی جسارتشو پیدا میکنی و زندگی یعنی تجربه.

۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه

ناتالیا گینزبورگ

چند وقت پیش رفته بودم اصفهان و یه کتابفروشی پیدا کردم که کلی از کتابهای ناتالیا گینزبورگ اون هم چاپ قدیمی رو داشت. کلی حال کردم چون قیمت کتابها هم قدیمی بود و من چهارتا خریدم. "چنین گذشت برمن" یه داستان کوتاهه که من تا حالا سه جلد ازش خریدم و هربار به کسی دادم و دیگه نگرفتم. سه ساله دارم به فیلمنامه ای فکر می کنم که از این داستان اقتباس شده باشه و اخیرا هم یه چیزایی نوشته ام. "میکله عزیز" داستانی به شیوه نامه نگاری آدما به همدیگه با محوریت شخصی به نام میکله که تا آخر داستان هم به خوبی شناخته نمیشه. "فضیلت های ناچیز" که مجموعه داستان کوتاهه و من خیلی خوشم نیومد و نتونستم همشو بخونم که بتونم بهتر قضاوت کنم. "شوهر من" مجموعه داستان کوتاه که خیلی دوست داشتم. تمامی داستانهای این مجموعه درمورد عشق است و سرنوشت زن درموقعیتهای متفاوت. نشرنی چاپش کرده و قدیمی هم نیست. درانتظار دیدن فیلمهای "برفهای کلیمانجارو" و "کازینو رویال" هستم. سفارش دادم و احتمالا امشب دستم میرسه. اولی با صدای دوست داشتنی مرحوم ژاله کاظمی و دومی مینو غزنوی.

۱۳۸۷ شهریور ۱۵, جمعه

Lost

خیلی آدم تنبلی نیستم ولی چون تازه وارد فضای وبلاگی شدم هی تنبلیم میشه. این چند وقت هم سخت مشغول تماشای سریال زیبا و جذاب Lost بودم. واقعا عالی بود و به تمام دوستایی که عشق فیلمن توصیه اش میکنم. داستان سریال ماجرای سقوط یه هواپیما در جزیره ای بی نام و نشان است با آدمهایی که هرکدوم گذشته ای داشته و این فلاش بکها به شیوه استاد تعلیق هیچکاک به بیننده به صورت قطره ای به بیننده نمایش داده میشه و شما مثل زندگی معمولی که ممکنه درمورد آدما قضاوتهایی داشته باشین و بعد از دونستن بعضی چیزا نظرتون عوض شه با اونا برخورد میکنین. دراین مدت فیلم دوبله قدیمی "کنتس پابرهنه" رو هم مجددا دیدم. خانم فهیمه راستکار خیلی خوب گفته بودن . همینطور فیلمهای "شکوه علفزار" و "هفت عروس برای هفت برادر" به گویندگی مرحوم تاجی احمدی. وقتی به گویندگی فکر می کنم زبان مادریم فارسی رو بیش از هرچیزی دوست دارم. اگه یه روزی نتونم به این زبون حرف بزنم چیکار کنم؟

آمار بازدید کنندگان