آنقدر لرزانم که سردم است
آنقدر می ترسم که تاریک است
توی طبقه دوم کمد دیواری
چمباتمه زده ام
موهای ژولیده ام توی صورتم ریخته
و از سرما و ترس
رنگم پریده
اینجا
خیلی تاریکه
هیچکس نیست
جز خودم
23 مرداد 88
آنقدر می ترسم که تاریک است
توی طبقه دوم کمد دیواری
چمباتمه زده ام
موهای ژولیده ام توی صورتم ریخته
و از سرما و ترس
رنگم پریده
اینجا
خیلی تاریکه
هیچکس نیست
جز خودم
23 مرداد 88
۶ نظر:
منتظرم که زودتر بیاد
و یواشکی پیدام کنه
قبل اینکه دوباره غول آسمون فریاد بزنه
چطوری دوستم؟؟؟اینهمه وقت که ننوشتی حالام یه چیزی نوشتی نگرانت شدم.همه چی روبراه؟
سلام. زیباست.
""آنقدر لرزانم که سردم است""
سلام
با گوجک بروزم D:
WWW.DAJ.BLOGSKY.COM
***
راستی به نظر من اگه اینطوری بود
بهتر بود
Friday، August 14، 2009
دلم گرفته
آنقدر لرزانم که سردم
آنقدر می ترسم که تاریک
موهای ژولیده ام توی صورتم
و از سرما ترس بر گردن اویخته
رنگم پریده
اینجا
خیلی تاریکه
هیچکس نیست
جز
یک زن شاعر...
ببخشید شعرت رو کردم دستکاری
شاید این شعر هم بمونه یادگاری
اصلاح
موهای ژولیده توی صورت
سرمایی که ترس بر گردنم ریخته
سلام....
خوبي ..چه خبر...البته ميدونم كه با اين اوضاع و احوال...
ارسال یک نظر