۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه


بالاخره بهار شد. البته امسال هوای زمستون هم بهاری بود ولی دیدن شکوفه درختها یه چیز دیگه اس. هر روزتون بهاری.

پ.ن. وقتی حافظ رو برای تحویل سال نو باز کردم این بیت جلب توجه می کرد:
من اگر نیکم اگر بد ، تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

حاضر!

فکر کنم دوهفته ای می شه که چیزی ننوشتم. این مدت کلی آنتی بیوتیک خوردم. اول فکر کردم (یعنی دکتر فکر کرد) آنژین شدم و یه سری آنتی بیوتیک و آمپول و این حرفها. بعدش دیدم گلو درده هنوز هست ، تازه فکم هم درد می کنه و وقتی رفتم دندونپزشکی فهمیدم یکی از دندونام نیاز به عصب کشی داره و قبلش باید دوباره یه سری آنتی بیوتیک بخورم. خلاصه داستان آنتی بیوتیک به همین جا که ختم نشد. بعد یه هفته نوبتم شد و رفتم برای عصب کشی که چشمتون روز بد نبینه ، شانس من اونروز مسابقه پرسپولیس و مقاومت سپاسی شیراز بود و روبروی صندلی دندونپزشکی یه تلویزیون فلت بزرگ از همینا که همش تبلیغ می کنن و آقای دندونپزشک در حالی که اون سوزنهای سایز مختلف رو در کانالهای دندون بنده می چرخوند ، فوتبالشم تماشا می کرد. خلاصه بعد از اتمام کار هم دستور دادند که دوباره آنتی بیوتیک بخورم. معده ام داغ کرده .

پ.ن : اشکتون دراومد؟!!


توی این مدت غیبت فیلم اختتامیه اسکار رو دیدم که برام جالب بود و جالبتر برام دیدن چهره اصلی بازیگر نقش جوکر توی شوالیه تاریکی بود که بعد از پایان این فیلم خودکشی می کنه.

آمار بازدید کنندگان