
دیروز رکورد طولانی ترین زمان توی باکس موندنم رو زدم. از ساعت 12 ظهر تا 10 شب. دیگه هوایی برای نفس کشیدن نمونده بود و البته لازم بود هی نفس عمیق بکشی تا بتونی یه جمله رو هواران بار بگی و هنوز هم پرانرژی باشه. روز سخت ولی دوست داشتنی ای بود چون داشتم راوی یک نوار قصه رو می گفتم. اون هم از نوار قصه های راوی محور که یه بند باید فک می زدم. اسمش آلیس در سرزمین عجایبه.
**************************************************************************************
به دعوت گوج گنو نمردیم و توی یه بازی وبلاگی هم شرکت کردیم. بازی اینه که قبلا چه جوری بودی؟ حالا چه جوری هستی؟ می خوای چه جوری بشی؟ اصل بر تغییرات در زندگیه.
چه جوری بودم؟
غرغرو بودم.
به ماوراء اعتقاد داشتم.
مامان نبودم.
دوست داشتم زیاد فیلم ببینم و زیاد کتاب بخونم.
دوست داشتم بدونم چی می خوام از زندگیم.
برای شروع هرکاری به یه پایه یا کسی که تشویقم کنه، نیاز داشتم.
پشتکارم کم بود.
چه جوری هستم؟
کمتر غرغر می کنم.
یه مامانم.
خیلی پرحوصله نیستم.
دارم فیلم زیاد میبینم و زیاد کتاب میخونم.
به ماوراء اعتقاد ندارم و این بهم اضطراب میده.
میدونم از زندگیم چی میخوام.
پشتکارم بهتر شده.
برای انجام کارهام خیلی محتاج تشویقهای دیگران نیستم.
میخوام چه جوری بشم؟
میخوام مامان مهربونی باشم.
میخوام به جای اون یه کم غرزدن هم به فکر راه حل باشم.
میخوام یاد بگیرم زندگی رو و آدمها رو فقط مشاهده کنم نه قضاوت.
میخوام به ماوراء اعتقاد داشته باشم و باور کنم که من مسوول همه چیز نیستم تا آرامش داشته باشم.
میخوام حوصله و پشتکارم رو تقویت کنم.
میخوام یاد بگیرم با حرفهام عزیزانم رو نرنجونم.
میخوام بیشتر بیشتر فیلم ببینم و کتاب بخونم. نه برای این که خونده باشم . برای اینکه به چیزی که میخوام باشم ، نزدیکتر بشم.
پ.ن. از اونجایی که بیشتر دوستای من که وبلاگ دارن قبلا به این بازی دعوت شده اند ، فقط میمونه بنفشه خاتون که به این بازی دعوتش می کنم.
**************************************************************************************
به دعوت گوج گنو نمردیم و توی یه بازی وبلاگی هم شرکت کردیم. بازی اینه که قبلا چه جوری بودی؟ حالا چه جوری هستی؟ می خوای چه جوری بشی؟ اصل بر تغییرات در زندگیه.
چه جوری بودم؟
غرغرو بودم.
به ماوراء اعتقاد داشتم.
مامان نبودم.
دوست داشتم زیاد فیلم ببینم و زیاد کتاب بخونم.
دوست داشتم بدونم چی می خوام از زندگیم.
برای شروع هرکاری به یه پایه یا کسی که تشویقم کنه، نیاز داشتم.
پشتکارم کم بود.
چه جوری هستم؟
کمتر غرغر می کنم.
یه مامانم.
خیلی پرحوصله نیستم.
دارم فیلم زیاد میبینم و زیاد کتاب میخونم.
به ماوراء اعتقاد ندارم و این بهم اضطراب میده.
میدونم از زندگیم چی میخوام.
پشتکارم بهتر شده.
برای انجام کارهام خیلی محتاج تشویقهای دیگران نیستم.
میخوام چه جوری بشم؟
میخوام مامان مهربونی باشم.
میخوام به جای اون یه کم غرزدن هم به فکر راه حل باشم.
میخوام یاد بگیرم زندگی رو و آدمها رو فقط مشاهده کنم نه قضاوت.
میخوام به ماوراء اعتقاد داشته باشم و باور کنم که من مسوول همه چیز نیستم تا آرامش داشته باشم.
میخوام حوصله و پشتکارم رو تقویت کنم.
میخوام یاد بگیرم با حرفهام عزیزانم رو نرنجونم.
میخوام بیشتر بیشتر فیلم ببینم و کتاب بخونم. نه برای این که خونده باشم . برای اینکه به چیزی که میخوام باشم ، نزدیکتر بشم.
پ.ن. از اونجایی که بیشتر دوستای من که وبلاگ دارن قبلا به این بازی دعوت شده اند ، فقط میمونه بنفشه خاتون که به این بازی دعوتش می کنم.